چون برون آمد از تجلی پیک

گفت در گوش او که تبت اِلیک

یاربی از تو زو دو صد لبیک

یک سلام از تو زو هزار علیک

بوده خود با رسول پیش از پیک

صدق صدیق را سلام علیک

جرم او چیست گفت بشنو نیک

من ز جرمش خبر ندارم لیک

دنیی از روی زشت و چشم نه نیک

همچو بینیّ زنگی آمد لیک

چند گویم که نیست یاری نیک

در تو مسموع نیست قول ولیک

چون به علت کند سلام علیک

از بد و نیک تو شود بد و نیک

گشت بدرش جو ماه نو بایک

شد جهان پیش پیرزن تاریک

لب لعلش، کزو زنم لبیک

کرد اشارت که: «السلام علیک»

ای ظریف جهان سلام علیک

ان دائی و صحتی بیدیک

داروی درد بنده چیست بگو

قبله لو رزقت من شفتیک

از تو آیم بر تو هم به نفیر

[...]

بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک

مرد خالی نباشد از بد و نیک

گر نماید بتو رخ از نزدیک

گرچه کوهی چو موشوی باریک

می‌نماییم نقش پیشت لیک

نیست صورت نه نقش بنگر نیک

در دل مؤمنان بگنجم لیک

در دلشان بکوب از جان نیک

دود بی بهره از تو و تاریک

بایدش سوخت چون شود نزدیک

داشتم اول این شعار و لیک

بد شدم بر سرم نیامد نیک

نیک نیک است، بد بد است ولیک

به بدی بد نگر، به نیکی نیک

فاح ریح الصبا و صاح الدیک

باده درده که صبح شد نزدیک

جام روشن بیار تا برهیم

یک دم از ظلمت شب تاریک

فهم را گم شود سر رشته

[...]

منتهی در سجود بین یدیک

گفته کیف الطریق رب الیک

یا نبی الله السلام علیک

انما الفوز و الفلاح لدیک