گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۸ - در جواب عقل «‌و سقیهم ربهم شراباً طهورا»

 

نرسد کس به کعبهٔ تحقیق

تا نباشد رفیق او توفیق

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۵ - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر

 

لطف ایزد به مجلس توفیق

باده شان داده از خم تحقیق

سنایی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - نیز در مدح اتسز

 

ای کرم را کف نهاده طریق

نیست بی طاعت تو هیچ فریق

صاحب دولت علی الاطلاق

خسرو عالمی علی التحقیق

حضرتت را سیادتست قررین

[...]

وطواط
 

عراقی » عشاق‌نامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - اندر جوهر انسان

 

دادش ایجاب و سلب هر تحقیق

در جهان تصور و تصدیق

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل دوم » بخش ۵ - مثنوی

 

پای در نه به جادهٔ تحقیق

از تو آغاز و از خدا توفیق

عراقی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۹ - در بیان آن که هر روز مصطفی علیه السلام وقت غروب با صحابه بیرون شهر رفتی و روی سوی یمن کردی و فرمودی که «انی لاجد نفس الرحمن من قبل الیمن» و با آن بو عشقبازی‌ها کردی و وجد و حالت نمودی و از خوشی آن بی‌هوش گشتی و سر بر زانوی یکی از صحابه نهادی و در خواب رفتی. باقی را دستوری نیست گفتن «و العاقل یکفیه الاشارة»؛ «در خانه اگر کس است یک حرف بس است». و در تقریر آن که جنید رحمة اللّه علیه در خلوت از حق تعالی مقامی می‌طلبید، جوابش دادند که آن مقام به صد چله حاصل نشود، لیکن برو در فلان شهر پیش احمد زندیق تا این مقصد از او میسر شود. برخاست و عزم آن شهر کرد. چون برسید دلش نمی‌داد که احمد زندیق گوید. می‌پرسید که احمد صدیق در این شهر کجا می‌باشد؟ ماه‌ها سرگردان گشت نشان او نیافت. آخر الامر چون عاجز شد احمد زندیق گفت، نشانش دادند. چون پیش او رفت احمد به وی گفت که از آن زمان که از شهر خود به طلب من بیرون آمدی از همه احوال تو خبر دارم چندانکه اندیشیدم که با تو چه‌گویم لایق حال تو؛ در خود سخنی نیافتم زیرا سخن من عظیم بلند است لیکن طریق آن است که پیش تو برخیزم و چرخی بزنم تا تو در روی من نظر کنی و مرادت حاصل شود.

 

پس بپرسید که احمد زندیق

به چه جای است و در کدام فریق‌‌؟

سلطان ولد
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode