گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۱

 

ای خیال رخ تو در دیده

مه ز روی تو نور دزدیده

ای سهی سرو ما دمی بخرام

تا کنم مسکن تو در دیده

دلم از جان شدست بنده ی تو

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۲

 

آه از این روزگار گردیده

آه از این کار ناپسندیده

جان رسیدم به لب بگو چه کنم

از جفای تو ای دل و دیده

از جفاهای چرخ بی قانون

[...]

جهان ملک خاتون
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۸ - سبب تصنیف کتاب

 

لیک فن غزل نورزیده

همه گرد فسانه گردیده

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش

 

تیغ او نیمکش نگردیده

سر سد صف ز دوش غلتیده

وحشی بافقی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۵ - داستان شبی از شب های جوانی

 

زلف‌هایش به طرز نو چیده

روی هم حلقه حلقه خوابیده‌

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم

 

کی فرو چه رود پسندیده

با چنین ریسمان پوسیده

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode