عبید زاکانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق و شرح احوال خود و تضمین قطعهای از ظهیر فاریابی
رای اعلاش عدل ورزیده
کرمش هرچه دیده بخشیده
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۱
ای خیال رخ تو در دیده
مه ز روی تو نور دزدیده
ای سهی سرو ما دمی بخرام
تا کنم مسکن تو در دیده
دلم از جان شدست بنده ی تو
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۲
آه از این روزگار گردیده
آه از این کار ناپسندیده
جان رسیدم به لب بگو چه کنم
از جفای تو ای دل و دیده
از جفاهای چرخ بی قانون
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱ - الله سبحانه هوالبرالودود
خامه آن را چو مردم دیده
جامه مشک رنگ پوشیده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۶ - در ذکر قلبی آنان که دم از ذکر قلبی زنند و بر خود علامات آن نصب کرده آن را از قبیل ذکر خفیه شمارند و ندانند که آن نیز حکم ذکر جهر دارد بلکه ذکر جهر نیز از آن بهتر است زیرا که در ذکر جهر اصل ذکر متحقق است و احتمال غیر آن ندارد به خلاف ذکر خفیه
گر فقیری ز دور جنبیده
گفته با وی مرید دزدیده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۵ - امام شافعی گفت عمری گرد صوفیه گردیدم از ایشان دو سخن پسندیده شنیدم. یکی آنکه الوقت سیف قاطع و دیگر آنکه ان من العصمة ان لا تقدر
هر دو پاکیزه و پسندیده
به ترازوی عقل سنجیده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار
حکمت و اصل و فرع ورزیده
به ترازوی شرع سنجیده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۵ - در بیان آنکه نسبت حال مؤمنان و کافران با انبیا علیهم السلام همچون نسبت حال سپاه اسکندر است با اسکندر
به همه گفته هاش گرویده
حکم هایش همه پسندیده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۳ - قصه روستایی که درازگوش پیر لنگ پشت ریش به بازار خر فروشان برد، دلال فریاد برداشت که کی می خرد خری جوان روان تندرست، روستایی چون آن بشنید باور داشت و از فروختن درازگوش پشیمان شد
غیر جمع درم نورزیده
گرد کسب کرم نگردیده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۲۴ - اشارت به آنکه تعلق خاطر طالبان راه حق که به آثار کونیه و تأمل در آن و توسل به آن در معرفت ذات و صفات حق سبحانه از این قبیل است
ای خوش آن کو جمال حق دیده
پرده های اثر بدریده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۲۴ - اشارت به آنکه تعلق خاطر طالبان راه حق که به آثار کونیه و تأمل در آن و توسل به آن در معرفت ذات و صفات حق سبحانه از این قبیل است
گل توحید بی شکی چیده
پرده و پردگی یکی دیده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۴ - به هم رسیدن شیخ سری قدس سره و تاجر و خریداری کردن شیخ سری تحفه را از وی
دادش آنها خدا که کم دیده
دیده و گوش نیز نشنیده
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۲۳ - حکایت شکایت آن پادشاه از استیلای صفت غضب بر وی پیش آن حکیم و معالجه فرمودن حکیم آن را
همه اخلاق او پسندیده
از ره عقل و دین نلغزیده
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۱ - در آزاد شدن شهزاده از مکتب و ملول بودن درویش
صاد چشم امید ببریده
همچو کاغذ سفید گردیده
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۹ - واقف شدن مردم از عشقبازی و دلداری درویش و بهانه ساختن رقیب شکار را به جهتجدایی آنها
که بدینسان شه پسندیده
کس ندیدست بلکه نشنیده
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در گله گزاری و ستایش
تیغ او نیمکش نگردیده
سر سد صف ز دوش غلتیده
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
زان سپس مردمان فهمیده
همه بیرون شدند دزدیده
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۵ - داستان شبی از شب های جوانی
زلفهایش به طرز نو چیده
روی هم حلقه حلقه خوابیده
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم
کی فرو چه رود پسندیده
با چنین ریسمان پوسیده