سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۹ - فصل اندر درجات
علم داری به حلم باش چو کوه
مشو از نائبات دهر ستوه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۴ - التّمثیل فی تقصیر الصّلوة
برده از شهر صومعه برِ کوه
جَسته بیرون ز زحمت انبوه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۵ - صفت هفت اختر
هند هودج نهاده بر سرِ کوه
کافران پیش او گروه گروه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۷ - حکایت
بازگشتند جمله آن انبوه
که جهان بود از آن گروه ستوه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۳ - اندر صفت ربیع و تشبیهات گوید ذکر الربیع یحیی القلوب المیتة و یشرح الصدور الضیقة
تا ببینی به چشم عقل پژوه
بر گریبانِ دشت و دامن کوه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۴ - در حق کسی گوید از بزرگان غزنین
هرکه دارو ستاند از معتوه
زود گیرد همه جهان در کوه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۷ - اندر هجو حکیم طالعی گوید
چون سخن گفت در میان گروه
گفت هریک که اینت نغز و شکوه
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۷ - کتاب کتبه الی بغداد مع نسخة تصنیفه انفذه عند الامام الاجل الاوحد برهانالدّین ابیالحسن علیبن ناصر الغزنوی یعرف به بریانگر
منتظر ماندهام در این اندوه
وز غم روزگار بر دل کوه
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
از خلایق که گشته بود انبوه
بیعمارت نه دشت ماند و نه کوه
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
مردم ایمن شده به دشت و به کوه
ناز و عشرتکنان گروه گروه
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
تا شب آن روز رفت کوه به کوه
آمد از جان و از جهان به ستوه
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
کوه و صحرا ز دیو گشته ستوه
کوه صحرا گرفته صحرا کوه
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۳ - آگاهی بهرام از لشکرکشی خاقان چین بار دوم
شهری و لشگری ز جان بستوه
همه آواره گشته کوه به کوه
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۶ - کشتن بهرام وزیر ظالم را
لشگر و گنج شد بر او انبوه
این ز دریا گذشت و آن از کوه
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار
زر فرو ریخت پشته پشته چو کوه
تا کنند آن زمین گروه گروه
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۴۵
بینوائی و حفظ ناموسم
کرد فرد از جماعتی انبوه
نکشم همچو ماکیان خواری
از پی دانه در میان گروه
جای گیرم چو کبک در کهسار
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵۵
دی یکی گفت کابن یمین
با کناری شد از میان گروه
گفتمش بنده را دلی باشد
بس لجوج و ملول و بس نستوه
صحبت خلق بی نفاقی نیست
[...]