گنجور

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۳ - مثنوی

 

گر شنیدی و شد تو را معلوم

رو بخوان تا نکو شود مفهوم

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۰

 

به خدایی که در ازل بوده‌ست

حی و دانا و قادر و قیوم

نور او شمع‌های عشق فروخت

تا بشد صد هزار سر معلوم

از یکی حکم او جهان پر شد

[...]

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۲

 

چه شد امسال یارب ای مخدوم

که من رنج دیده مظلوم

بعد ده سال حق بر این دولت

گشتم از هر مراد دل محروم

کار من بنده خدمت است و دعا

[...]

مجد همگر
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳

 

کس نیاید به زیر سایه بوم

ور همای از جهان شود معدوم

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

همه را ده چو می‌دهی موسوم

نه یکی راضی و دگر محروم

سعدی
 

سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۱۷

 

آدمی با تو دست در مطعوم

سگ ز بیرون آستان محروم

سعدی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۰ - باز رجوع کردن به قصه حضرت موسی علیه السلام

 

در چنان حالتی ز نان محروم

بی‌زوار و برهنه و مهموم

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۳ - حسد بردن مریدان مولانا بر شمس الدین

 

همه خلقان ز وعظ شد محروم

طالع سعد ما از او شد شوم

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۸ - رجوع ولد به قونیه در رکاب شمس‌الدین

 

بازگشت از دمشق جانب روم

تا رسد در امام خود مأموم

سلطان ولد
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۲۸ - رجوع ولد به قونیه در رکاب شمس‌الدین

 

واجب است اینکه من پیاده روم

در رکابت به فرق سر بدوم

سلطان ولد
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
sunny dark_mode