ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۱۴
تو بمانی و آه و ناله و دود
نه بجا نام و نه ز سودا سود
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۵ - مکتوب منظوم
مینویسی به مشهد آمده بود
مخلص او را ندید و رفت چه سود
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی قاسم بن الحسن علیهماالسلام » شمارهٔ ۶ - ایضاً فی رثاء القاسم بن الحسن علیهماالسلام
سایۀ سرت آرزوی من بود
سر تو بنمود
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
مر مرا دوستی موافق بود
درمی چند قرض و قوله نمود
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
از پس چار روز بود و نبود
در جواب من اینچنین فرمود
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
بهر سردار ساختم بدرود
یک قصیده که مطلعش این بود:
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
گر دو روزی دگر چنین برود
شام و ناهار نیز ترک شود
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران
یاد باد آن که این سخن فرمود
که به جانش هزار بار درود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲ - گفتار دوم در خلقت جهان
هست این رشته نردبان وجود
که بدان می کند وجود، صعود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴ - گفتار سوم سبب نظم کتاب
به خدایی کزوست مایه و سود
درکفم پانزده ریال نبود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸ - سبب بنای زندان
ور کسی طاقتش شدید بود
داربستی بر آن مزید شود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۹ - تمثیل
وان که او را شکنجه میفرمود
مسلمی بود شومتر ز جهود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی
بازگشتم درون جلسه که بود
هم درین قصه گرم گفت و شنود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی
از پس بازجستها که نمود
شد محقق که او «بهار» نبود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف
شب چو در این اطاق گردآلود
میجهیدم ز خواب زودا زود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۷ - خواب دیدن بهار سنائی را
اندر آن حین به عادت معهود
یکی از خادمان بکرد ورود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۸ - گفتار چهارم در صفت استاد گوید
بودی آن جمله پیش علم وجود
نقطهای پیش سطح نامحدود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۲ - در فواید اختصاص و تقسیم کارها میان مردم دانا
جامهٔ خلق از اوست شهداندود
پشمکش نیز هست پشمآلود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۶ - خطاب به نزدیکان شاه
هر متاعی که سخت رایج بود
یک به دَه بر خراج آن افزود