ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹
که به یک دم هزار پشه به دم
درکشد ناورد بر ابرو خم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۹ - در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید
در سبو کردم این شراب از خم
روز شنبه که بود بیست و دوم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۱۴
در سبو کردم این شراب از خم
روز شنبه که بود بیست و دوم
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی قاسم بن الحسن علیهماالسلام » شمارهٔ ۶ - ایضاً فی رثاء القاسم بن الحسن علیهماالسلام
حلقۀ سور شد محیط ماتم
فضای عالم
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۹ - به یاد دکتر رضازادهٔ شفق
در شفق، من، به ذات حق قسم است
آنچه دیدم، صفات حق دیدم
ملکالشعرا بهار » ترکیبات » شب قدر
تاکه افلاک را بقا بینم
این مهین جشن را بپا بینیم
چون در استم پی ثنای امام
پای خود بر سر سها بینم
میهمانان و میزبانان را
[...]
ملکالشعرا بهار » چهارپارهها » خمسه مسترقه
سیصد و شصت و پنج و ربعی روز
مدت سال بود و هست مدام
ملکالشعرا بهار » چهارپارهها » خمسه مسترقه
ماه سی روز بود و پنج دگر
بد به پایان سال، پنجی نام
ملکالشعرا بهار » چهارپارهها » خمسه مسترقه
امر فرموده بود پیغمبر
کز «نسی» هیچ کس نیارد نام
ملکالشعرا بهار » چهارپارهها » خمسه مسترقه
گفت کاین خرده را رها سازند
که «نسی» نیست سنت اسلام
ملکالشعرا بهار » چهارپارهها » خمسه مسترقه
لیک از آن کاحتیاج مبرم بود
که بود سالها درست و تمام
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲ - گفتار دوم در خلقت جهان
غم نبودی و چون نبودی غم
زیستی دیر زادهٔ آدم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی
جلسه شد ختم تا به روز نهم
بامداد مصیبت مردم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
چون ندانی به زخمها مرهم
خو ی گیری به دردها کم کم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
آن که افشاند بول در زمزم
گشت نامی ولی نه چون خاتم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
ور نهی پند نامهای محکم
پس مرگ خود اندربن عالم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۸ - داستان رفیق بیوجدان
که ربا در تجارت عالم
گر نباشد جهان خورد برهم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۶ - جعل نامه و گرفتار ساختن مرد بیگناه
که گروهی بههم شریک شوبم
همه در سلک بلشوبک شویم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۶ - جعل نامه و گرفتار ساختن مرد بیگناه
زد ببایست در نخستین دم
این اساس پلید را بر هم
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۷ - شمهای از تاریخ خراسان
شد به مانند داریوش سوم
در خراسان شکار آن مردم