گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲

 

لعلت اندر سخن شکر خاید

رویت انگشت بر قمر خاید

هر که با یاد تو شرنگ خورد

هم‌چنان دان که نیشکر خاید

هر که او پای بست روی تو شد

[...]

خاقانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷

 

جان ز شوق لبت شکر خاید

دل به دندان غم جگر خاید

ظن پیری مبر که نغمهٔ کام

بخت بر آب و دیر تر خاید

دل آشفته بخت من تا چند

[...]

عرفی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵

 

جان به یاد لبت، شکر خاید

دل به دندان غم، جگر خاید

ظن سیری مبر که لقمهٔ خام

بخت پیر است و دیرتر خاید

دل آشفته بخت من تا چند

[...]

عرفی
 
 
sunny dark_mode