سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۵۶ - در حق مردم و آدمی گوید
مردمی عالمی دگر باشد
کم کسی را ازو خبر باشد

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱۲ - یمدح الشیخ الامام جمالالدّین فخرالاسلام تاج الخطباء احمدبن محمّدالملقّب بالحذور
خلق از این خانه بر حذر باشد
خواجه احمد حذورتر باشد

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹
نه چو شیرین لبت شکر باشد
نه چو روشن رخت قمر باشد
با سخنهای تلخ چون زهرت
عیش من خوشتر از شکر باشد
تو به زر مایلی و نیست عجب
[...]

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء
سفر را چند پر خطر باشد
خطر مرد در سفر باشد
قیمت و رونق و بها نارد
آن گهرها که در مقر باشد
زر بگشتن رواج دارد و قدر
[...]

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء
سفر را چند پر خطر باشد
خطر مرد در سفر باشد

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۸
عیسی وقت ما رئیس الدین
مایه مرکز هنر باشد
پسر بوالیمین خری است عجب
کز همه علم بی خبر باشد
آن خرست این مسیح و پیش خرد
[...]

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
آنگه از رفتنم خبر باشد
کاشیانم برون در باشد

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۸ - نشستن بهرام روز دوشنبه در گنبد سبز و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم سوم
لب چو برگ گلی که تر باشد
برگ آن گل پر از شکر باشد

کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۲ - و قال ایضاً فی هجو شهاب الدّین عمر اللنبانی (مثنوی)
کمر کوه را خطر باشد
هر گهی کش بروگذر باشد

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳
شورش بلبلان سحر باشد
خفته از صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
[...]

سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۸
من بگویم ندیدهام دهنی
کز دهان تو تنگتر باشد
تنگتر زین دهان فراخ ولیک
نه همه تنگها شکر باشد

سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱
چون بود اصل گوهری قابل
تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد
آهنی را که بدگهر باشد
سگ به دریای هفتگانه بشوی
[...]

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۱ - باز رجوع کردن بقصۀ شیخ صلاح الدین عظم اللّه ذکره و شنیدن او عداوت منکران را و فرمودن که ایشان ابلهند و جاهل، من در خیر ایشان میکوشم و در حق ایشان سعادت ابدی میخواهم، بایستی که جان فدا کردن، بشکرانۀ آن خود عوض عداوت مینمایند
راستین شیخ همچو سر باشد
غیر او قالب بشر باشد

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۵۸ - در بیان آنکه سیر و سفر آدمی باید که در خود باشد از حال بحال گردد و اگر جاهل است عالم گردد و اگر غمگین است شادمان گردد و اگر منقبض است منبسط گردد همچون سنگ لعل راه رود معنوی بی حرکت قدم و در تقریر این حدیث مصطفی علیه السلام که من استوی یوماه فهو مغبون
خنک آن کس که در سفر باشد
از بد و نیک در گذر باشد

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۸ - در بیان آنکه طلب دواست و راه نیز دو، سید برهان الدین محقق را رضی اللّه عنه پرسیدند که راه را پایان هست یا نی فرمود که راه را پایان هست اما منزل را پایان نیست زیرا سیر دو است یکی تا خدا و یکی در خدا، آنکه تا خداست پایان دارد زیرا گذر از هستی است و از دنیا و از خود اینهمه را آخر است و پایان اما چون بحق رسیدی بعد از آن سیر در علم و اسرار معرفت خداست و آن را پایان نیست.
تنشان گرچه در نظر باشد
جانشان بر تر از قمر باشد

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۳ - در مدح شمس الدین علی شاہ نیمروز
او از آن بیش و بیشتر باشد
که در افواه بوالبشر باشد

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۳ - در مدح شمس الدین علی شاہ نیمروز
او چو مجموعه هنر باشد
راه او شیوۀ دگر باشد
