گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۳

 

ای رخ مهوشت به کام جهان

زلف شبرنگ تو چو شام جهان

شست زلف تو ای دل و دینم

شده از روی عقل دام جهان

شکر ایزد که شد به کام دلم

[...]

جهان ملک خاتون
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم

 

لیک تا زر بود مرام جهان

زرپرستی بود نظام جهان

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode