گنجور

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۳ - در مرثیۀ نصرة الدین

 

قطب دین ، گر برفت نصرة دین

شد بشمشیر ملک را قاضی

خلد الله دولة الباقی

قدس الله مهجة الماضی

وطواط
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۶۳

 

نه تو آنی که دی دل تو نبود

در جهان جز به انوری راضی

چون که امروز هیچ می‌نبری

به زبان نام حالت ماضی

در سر قاضی ار کله کردی

[...]

انوری
 

اوحدی » جام جم » بخش ۴۳ - در منع اسراف

 

کانچه از شحنه ماند و قاضی

نشود به زن بیش از آن راضی

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۶۴ - در کسب علم و شرف علما

 

یا دهندش نیابت قاضی

تا فراموش گرددش ماضی

اوحدی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵

 

آصفا، من زر از عسس ببرات

چون ستانم تو باش خود قاضی

از عسس خانه ام خلاصی ده

که بجرمانه هم شدی راضی

اهلی شیرازی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

گر شویم از دلیل هم راضی

وارهیم از تحکم قاضی

آذر بیگدلی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

کشدم آن بخانه ی قاضی

کندم این بمرگ خود راضی

آذر بیگدلی
 

نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۸ - حکایت در فوائد خاموشی

 

یا بدارالقضا بشو راضی

تا کند پوست از سرت قاضی

نورعلیشاه
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰

 

هست اشرف برادرم قاضی

که از اویند شاهدان راضی

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶ - صف زندان نمرهٔ دو

 

چون شود مرد لشگری قاضی

شود انسان ز قاضیان راضی

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode