گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - شکوه از کجروی زمانه

 

چون منی را فلک بیازارد

خردش بی خرد نینگارد

هر زمانی چو ریگ تشنه ترم

گرچه بر من چو ابر غم بارد

چون بیفسایدم چو مار غمی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

 

شاه را طبع در نشاط آرد

می که با او خورند بگوارد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

 

چشم بد دور صورتی دارد

که شجاعت ازو همی بارد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مدح امیر کیکاوس

 

این همه پر دلی به کار آرد

تیغ بر خاک خشک بگذارد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - مدح حسین طبیب

 

زود یک پای چست بردارد

راه آیم روم به پیش آرد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - صفت پری بانی

 

در سرود حزین که بردارد

لب و دندان او شکر بارد

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

دیده گر در فراق خون بارد

حق او هم تمام نگزارد

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۱

 

ای که از بهر خدمت در تو

بست دولت میان و کام گذارد

پیش از آن کم زمانه آش کند

فضل کن سیدی فرست آن آرد

هر که از دیدن تو خرم نیست

[...]

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode