ورنه او آب را هوا دارد

دل او بی‌کله قبا دارد

نام او رتبت علا دارد

گر گذشت از فلک روا دارد

گوئی این سکه نقد ما دارد

یا همه کس خود این بلا دارد

چون جوان جوش در نهاد آرد

پند پیران کجا به یاد آرد

حیف باشد که سگ وفا دارد

و آدمی دشمنی روا دارد

چون دلم وصل او دوا دارد

از تنم جان چرا جدا دارد

دل ز ما برد و قصد جانم کرد

ظلم بر ما چنین روا دارد

از چه رو آخر آن بت بی مهر

[...]

صوفی باصفا وفا دارد

لاجرم از وفا صفا دارد

امر آسان بود تصوف او

گر درین ره امام ما دارد

صوفی با صفا وفا دارد

لاجرم از وفا صفا دارد

اگر آسان بود تصوف او

که در این ره امام ما دارد

یار با ما سر وفا دارد

نگهش رنگ آشنا دارد

هر چه بینم ز دوست خالی نیست

چقدرها زمین صفا دارد

بخت اگر یار من شود بینم

[...]

تجربت‌ها که ناخدا دارد

نقشه از آن خبر کجا دارد