گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۸

 

بر دل از رنج طمع بار منه

طلب بی طمعی آخر به

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱

 

نیست در راه صداقت چپ و راست

نیست در دین صداقت کم و کاست

نقطه ای گر ز صداقت پاشد

آن صد آفت نه صداقت باشد

جامی
 

جامی » بهارستان » دیباچه

 

صانعی را که گلستان سپهر

باشد از گلشن حسنش ورقی

یا بود بهر ثنا خوانانش

پر نثار در و گوهر طبقی

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۱۲

 

ای که در شرع خداوندان حال

می کنی از سنت و فرضم سؤال

سنت آمد رخ ز دنیا تافتن

فرض راه قرب مولا یافتن

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۲۸

 

قسمت رزقت ز ازل کرده اند

چند پی رزق پراکندگی

فایده زندگیت بندگیست

سر مکش از قاعده بندگی

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۹

 

هرکه گوید خوان و نان من بکش

پای خویش از خوان و دست از نان او

تره ای کز بوستان خود خوری

خوشتر است از بره بریان او

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ چهارم (در ذکر بخشندگان) » بخش ۵

 

قیمت مرد نه از سیم و زر است

قیمت مرد به قدر هنر است

ای بسا بنده که از کسب هنر

قدرش از خواجه بسی بیشتر است

وی بسا خواجه که از بی هنری

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ پنجم (در عشق و ذکر حال عاشقان) » بخش ۷

 

عشق سریست که گفتن نتوان

به دو صد پرده نهفتن نتوان

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۱۳

 

چون رخ زشت تو بینم، دل من

عقد اصرار گنه فسخ کند

زانکه ترسم که ز شومی گناه

قهر ایزد چو توام مسخ کند

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۲۹

 

عیب مادر بود ار فرزندی

خلق و خویش نه به وفق پدر است

گوش استر که دراز است گواست

کش نه اسب است پدر بلکه خر است

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۳۹

 

گمشده گرچه حقیر است مگوی

که عنان از طلبش تافته به

هست در قاعده خرده شناس

لذت یافتن از یافته به

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۲

 

کودکی را پدر آمد ز سفر

هر که کردش ز در خانه گذر

گفت: ای خواجه بده سیم و زرم

مژدگانی قدوم پدرم

زیرکی گفت بدو کای فرزند

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱ - تعریف شعر

 

هیچ شاهد چو سخن موزون نیست

سر خوبی ز خطش بیرون نیست

صبر ازو صعب و تسلی مشکل

خاصه وقتی که پی بردن دل

کشد از وزن به بر خلعت ناز

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۸ - حسن دهلوی

 

خسرو از راه کرم بپذیرد

آنچه من بنده حسن می گویم

سخنم چون سخن خسرو نیست

سخن اینست که من می گویم

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۱

 

زورمندی مکن ای خواجه به زر

کآخر کار زبون خواهی رفت

فربهت کرد بسی نعمت و ناز

زان بیندیش که چون خواهی رفت

با چنین جثه ندانم که چه سان

[...]

جامی
 
 
۱
۷
۸
۹
sunny dark_mode