گنجور

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۱ - مناجات در ثنا بر هستی آفریدگار گفتن و طلب داشتن توفیق بر گوهر توحید سفتن

 

ای جهان از صفت ذات تو پر

عالم از حجت اثبات تو پر

هیچ جا نیست که غوغای تو نیست

پرتو روی دلارای تو نیست

تو چنین ظاهر و ما کور بصر

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۲ - عقد پنجم در بیان یکتایی و برهان بی همتایی حق سبحانه که در بیان و برهان همه زبان آوران یکسانند و همه بی زبانان یکزبان

 

ای درین بتکده طبع فریب

برده غوغای بتان از تو شکیب

طبع را بند خرد بر پا نه

پای اندیشه درین غوغا نه

بنگر این انجم و مهر و مه را

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۳ - حکایت آن پادشاه مریض که از دست دو طبیب نبض او به اعتدال نمی جست و تا قاروره وجود یکی نشکست مزاج وی از علاج دیگری به صحت نپیوست

 

داشت آن شاه به بالین دو حکیم

هر دو دانا و خردمند و کریم

لبشان با دم عیسی همدم

کفشان راحت هر رنج و الم

دست هر یک چو به نبض آوردی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۴ - مناجات در طلب ترقی از مقام توحید به شهود وحدت که نهایت راه و مقصدالاقصای عارفان آگاه است

 

ای به توحید تو هر ذره گواه

نیست یک ذره به توحید تو راه

در رهت ذره ناچیز شدیم

کمتر از ذره بسی نیز شدیم

ما و بی حاصلی و نومیدی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۵ - عقد ششم در بیان آنکه ذات حق سبحانه حقیقت وجود است و هر حقیقت که مشهود است به سریان ذاتی وی موجود است

 

بعد ازان مرغ ظهورش پر و بال

زد ز ارواح به اقلیم مثال

وز مثالش به حس افتاد گذر

یافت مس حس ازو رونق زر

نه فلک بر ورق حس بنگاشت

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۶ - حکایت آن ماهیان که گوهر حیات در جستجوی دریا باختند و تا به خشکی نیفتادند دریا را نشناختند

 

داشت غوکی به لب بحر وطن

دایم از بحر همی راند سخن

روز و شب قصه دریا گفتی

گوهر مدحت دریا سفتی

گفتی از بحر پدید آمده ایم

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۷ - مناجات در اشارت به عموم سران حقیقت در مراتب و طلب وصول به شهود آن که روش ارباب تصوف است

 

ای پر از فیض وجود تو جهان

غرق نور تو چه پیدا چه نهان

مایه صورت و معنی همه تو

با همه بی همه تو ای همه تو

بی نصیب از تو نه چند است و نه چون

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۸ - عقد هفتم در شرح تصوف که بستن دست تصرف است و رستن از قید تکلف

 

ای به صوفیگری آوازه بلند

کرده زین شغل به آوازه پسند

دل چو خم چند بر آوازه نهی

ناید آوازه جز از خم تهی

چون دهد کوس برون بانگ ز پوست

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۲۹ - حکایت مناظره کلیم در نواحی طور با آن سیه گلیم مهجور که چرا سجده آدم نکردی و سر به طوق لعنت درآوردی

 

پورعمران به دلی غرقه نور

می شد از بهر مناجات به طور

دید در راه سر دوران را

قاید لشکر مهجوران را

گفت کز سجده آدم ز چه روی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۰ - مناجات در اشارت به سعادت ذوق و وجدان و علم و عرفان ارباب تصوف و طلب کمال قوت ارادت که مقدمه آن سعادت است

 

ای صفاتت حجب وحدت ذات

جلوه گر ذات تو ز اسما و صفات

آشکارا به جهان غیر تو کیست

زیر این پرده نهان غیر تو کیست

باطن عالم و ظاهر همه تو

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۱ - عقد هشتم در بیان ارادت که عنان قصد از مقاصد مجازی تافتن است و بر باد پای جهد به کعبه مراد حقیقی شتافتن

 

ای درین دامگه وهم و خیال

مانده در ربقه عادت همه سال

حق که منشور سعادت داده ست

در خلاف آمد عادت داده ست

چند سر در ره عادت باشی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۲ - حکایت آن مرید گرم رو که به فرموده پیر پخته کار در تنور فروزان نشست و از تاب آتش یک موی بر اندام وی کج نگشت

 

صادقی را غم شبگیر گرفت

صبحدم دست یکی پیر گرفت

کمر خدمت او ساخت کمند

بهر معراج مقامات بلند

پیر روزی دم عرفان می زد

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۳ - مناجات در اشارت به آنکه ارادت نخست از جانب مراد است نه مرید و طلب توفیق توبه که مبنای سایر مقامات است

 

ای دل اهل ارادت به تو شاد

به تو نازم که مریدی و مراد

مرد تلوین تو را تمکین نیست

شوق مسکین تو را تسکین نیست

خواهش از جانب ما نیست درست

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۴ - عقد نهم در مقام توبه که پشت بر مخالفات کردن است و روی در موافقات آوردن

 

پیش ازان کایدت این واقعه پیش

به که از توبه کنی چاره خویش

دامن از نفس و هوا درچینی

پس زانوی وفا بنشینی

هر چه بد باشد ازان بازآیی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۵ - حکایت آن فرو رفته به چاه جاه که از دست دوک ریسی رشته عنایتش به چنگ افتاد و کمند نجات او گشت

 

می شد اندر حشم حشمت و جاه

پادشاوار وزیری در راه

گرد او حلقه مرصع کمران

موکبش ناظم عالی گهران

دیدن حشمت او باده اثر

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۶ - مناجات در طلب کردن توبه و ثبات بر آن و نادیدن آن از خود و استوار ساختن آن به تقوا و ورع

 

ای ز هر رو همه را روی به تو

روی هر ذره ز هر سوی به تو

کار ما چیست گنه ورزیدن

عادت تو گنه آمرزیدن

توبه از بنده بود سست نهاد

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۷ - عقد دهم در کشف سر ورع که کاسر سورت حرص و طمع است و کاشف ظلمت اهوا و بدع

 

ای که بهر شکمت گردن آز

سوی کاسه چو صراحیست دراز

چون خم باده همین داری کام

که کنی پر شکم خود ز حرام

در نماز چه شد از پشت خم است

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۸ - حکایت آن متورع آبی از قبول مرغابی شکار کرده به چنگل بازی طعمه از غیر وجه خورده

 

خسروی عاقبت اندیشی کرد

روی در قبله درویشی کرد

با بزرگی که در آن کشور بود

بر سر اهل صفا سرور بود

نوبتی چند به هم بنشستند

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۳۹ - مناجات در اشارت به آنکه حقیقت ورع اعراض است از ماسوی الله و طلب تحقیق به مقام زهد

 

ای به خود خوانده ورع وزران را

رغم بر حرص و طمع لرزان را

دید غیر تو حرام است حرام

ورع از ترک حرام است تمام

نیست اهل ورع آن مانده ز راه

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۴۰ - عقد یازدهم در مقام زهد که انقطاع رغبت است از نعم فانی و اقتصار همت بر نعیم جاودانی

 

ای گل تازه که از باغ الست

به جهان آمده ای دست به دست

پرده سبز فلک غنچه توست

باشد این جامه به قدش ز تو چست

باغبان گرچه کند غنچه هوس

[...]

جامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۹
sunny dark_mode