جشن فرخنده فروردین است

روز بازار گل و نسرین است

آب چون آتش عود افروز است

باد چون خاک عبیر آگین است

باغ پیراسته گلزار بهشت

[...]

گر بدانی لمن الملک این است

اطلبوا العلم ولو بالصّین است

هرچه در دایرۀ گردون نیست

همه در یک دلِ روشن بین است

گر تو را آن دلِ روشن باشد

[...]

صبر اگر چند که زهر آیین است

عاقبت همچو شکر شیرین است

دختر مرده شوی را امسال

که ز گلگونه چهره رنگین است

مرو از ره به سرخی رویش

که همان مرده شوی پارین است

به چه ماند بعروسی عالم

که سبک روح و گران کابین است

شوی او زیبد سلطانجهان

که همین خسرو و آن شیرین است

اینکه خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گرچه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آنهمه گفتار امروز

[...]