جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳
بی تو دارم ز جدا مردن بیم
روی بنما که کنم جان تسلیم
شد دو نیم از تو دل خسته چرا
از من خسته دلی بر یک نیم
دارم ای اختر فرخنده ز تو
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳ - تاجور ساختن این شاهد غیبی به بی عیبی مباهی به تاج بسمله که مرصع است به جواهر اسماء و صفات الهی
بر تو مفتوح ز هر حلقه «میم »
روزن نعمتی از باغ نعیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵ - دست تضرع به مناجات برآوردن و در حلقه اجابت قبله حاجات استوار کردن
گاو را ذبح کن از خنجر بیم
پشت ماهی ببر از اره دو نیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶ - تخم درود در زمین معذرت کاشتن و خوشه مغفرت درودن و توشه آخرت برداشتن
قرص مه را پی یک مشت لئیم
به سر انگشت کرم کرد دو نیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷ - چهره شاهد سخن به زیور خطاب آراستن و مهر ختم بر سعادت از خاتم نبوت خواستن
بو که نقد خود ازین ورطه بیم
برد از رهزنی دیو سلیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۶ - عقد سیم در کلام منظوم که ان من الشعر لحکمة عبارتیست از حکمت آمیزی او و ان من البیان لسحرا اشارتیست به سحرانگیزی او
بر دلش تازه کند عهد قدیم
سازدش در حرم لطف مقیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۸ - مناجات در شکرگزاری نعمت کلام موزون و طبگاری توفیق برآوردن دلایل هستی خداوند بیچون جل ذکره و عم بره
کرده تمییز صحیحش ز سقیم
به ترازو زنی طبع سلیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۳ - حکایت آن پادشاه مریض که از دست دو طبیب نبض او به اعتدال نمی جست و تا قاروره وجود یکی نشکست مزاج وی از علاج دیگری به صحت نپیوست
داشت آن شاه به بالین دو حکیم
هر دو دانا و خردمند و کریم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۵ - عقد ششم در بیان آنکه ذات حق سبحانه حقیقت وجود است و هر حقیقت که مشهود است به سریان ذاتی وی موجود است
آنچه بر وحدت ذات است مقیم
از دو نامش نتوان ساخت دو نیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۵ - حکایت آن فرو رفته به چاه جاه که از دست دوک ریسی رشته عنایتش به چنگ افتاد و کمند نجات او گشت
بود تا بود در آن پاک حریم
همچو پاکان به دل پاک مقیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۷ - عقد دهم در کشف سر ورع که کاسر سورت حرص و طمع است و کاشف ظلمت اهوا و بدع
هیچ غم نیست اگر دزد لئیم
افکند رخنه به بستان یتیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۳ - عقد دوازدهم در سر فقر که برقع سواد الوجه فی الدارین بیاض چهره هستی خود نهفتن است فی مرتبتی العلم و العین
عقد همیان به کمرگاه لئیم
اژدهاییست درون پر زر و سیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۶ - عقد سیزدهم در بیان صبر که در اجتناب از مناهی رنج بردن است و بر اکتساب مراضی پای فشردن
بر تو یک مو نشود یافت سلیم
بلکه گردد همه چون فرق دو نیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۷ - حکایت عیاری که در زیر چوب شحنه چندان دندان فشرد که درم سیم در زیر دندان وی پاره پاره شد و دینار صبر وی درست بیرون آمد
گفت جا داشت در آن محفل بیم
زیر دندان من این درهم سیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۲ - عقد پانزدهم در خوف که طریق احتیاط ورزیدن است و بر نعمت امنیت و انبساط لرزیدن
یا گرانی کشدت سوی جحیم
یا سبک بگذری از وی چو نسیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۴ - مناجات در اعتصام و التجا از موطن خوف به مأمن رجا
ای تن ما ز تو چون موی از بیم
فرق وار از تو دل ما به دو نیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۵ - عقد شانزدهم در رجا که به روایح وصال زیستن است و به لوایح جمال نگریستن
گرچه کوهیست گناه تو عظیم
کاهش کوه دهد حلم حلیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۳ - مناجات در مقام رضا طلبیدن و از آنجا رخت به سر منزل محبت کشیدن
بی رضای تو گل باغ نعیم
هست بر سینه ما داغ جحیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۰ - مناجات در انتقال از اخلاص به جود
ای ز بیمت دل عشاق دو نیم
خطر مخلص راه تو عظیم
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۵ - حکایت آن حکیم که از تره زار جهان به شاخی چند قناعت کرده بود و از خوان جهانیان دندان طمع برکنده
گفت با خاصگی آن مرد حکیم
کای ز جاه آمده در چاه مقیم