×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۶
گل ز روی تو فرو می ریزد
مشک در زلف تو می آویزد
از پی دیدن روی چو گلت
باد صد نقش همی انگیزد
هر که آن خط مسلسل بیند
[...]
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰ - عقد اول در پرده گشایی از گشادگی دل و بیان آنکه در پهلوی راستان به وی توان رسید محروم ماند هر که در پهلوی خویش طلبید
گرد مسکین ز زمین چون خیزد
گر نه در دامن باد آویزد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۴ - حکایت آن شیر زن موصلی که به روبه بازی موصل اخبار خواجه ای که طالب مواصلت وی بود پای توکل از پیشه فقر بیرون ننهاد
لیک ازینها چو غباری خیزد
وقت صافم به غبار آمیزد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۴ - عقد بیست و نهم در قناعت که بر حد ضرورت وقوف نمودن است و چشم طمع به زیادتی نگشودن
گل که از خاک قناعت خیزد
نافه در ناف ریاحین بیزد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۰ - مناجات در انتقال از نصیحت رعایا به وصیت فرزند
تا ازان نور هدایت ریزد
یا ازین عطر عنایت بیزد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » دل مادر » شکوهٔ عروس از مادر شوهر!
زن چو با مرد جوان آمیزد
زال باید ز میان برخیزد