گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

دردل ما بردی و رفتی نه چنین می بایست

نیک رفتی قدری بهتر ازین می بایست

بھر سوز دل اصحابه بجز داغ فراق

بود حاصل همه اسباب همین می بایست

پارسا زلف تو نگرفت که ترسید ز دین

[...]

کمال خجندی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸

 

سروکارم نه به کفر و نه به دین می بایست

رقمی خوشتر ازین نقش جبین می بایست

آنچه بایست در آیین وفا، من کردم

این قدر هست که بختم به ازین می بایست

دل ز سودای تو دیوانه شد و خشنودم

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۶

 

تیغ ابروی ترا جوهر چین می بایست

رقم ناز بر آن لوح جبین می بایست

از گلستان تو هر خار چرا گل چیند؟

شعله خوی تو رعناتر ازین می بایست

چند گستاخ رکاب تو ببوسند اغیار؟

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode