گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۰

 

این چنین صورتی از خاک زمین برخیزد

نه همانا مگر از خلد برین برخیزد

نطفه امر الاهی چه تعلق دارد

با موالیدی کز ماء معین برخیزد

که نه هر حامله یی همچو مسیحی زاید

[...]

حکیم نزاری
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷

 

فتنه از چرخ و قیامت ز زمین برخیزد

اگر آن چشم کمان کش به کمین برخیزد

ای بسا خانه! که بر اسب شود تنگ و سوار

تا سواری چو تو از خانهٔ زین برخیزد

چشم و رخسار پریوش، که تو داری امروز

[...]

اوحدی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴

 

ایخوش آندم که دلت از سر کین برخیزد

بنشینی و ز ابروی تو چین برخیزد

تا بکنج دل من جای نبیند اول

نیست ممکن که غباری ز زمین برخیزد

هر که صیاد، تو آن وقت بدامش آئی

[...]

کلیم
 
 
sunny dark_mode