گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱

 

حلقه هر در باغی نشود دیده ما

باغ دربسته بود دیده پوشیده ما

در دل قانع ما نیست تزلزل را راه

لنگر بحر بود گوهر سنجیده ما

گرد غربت کندش زنده نهان در ته خاک

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode