گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶۲

 

که گمان داشت ز خط حسن تو زایل گردد؟

فرد خورشید که می گفت که باطل گردد گردد؟

خط مشکین نفس بیهده ای می سوزد

سحر چشم تو نه سحری است باطل که گردد

گر فتد چشم صنوبر به نهال قد او

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode