گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٣۴

 

پیروی خردت روی ظفر بنماید

که خرد بر سپه هستی تو هست یزک

بخرد راه توان برد بسوی درجات

که خدا گفت که عاقل نبود زاهل درک

رو هنر جمع کن از تفرق مال منال

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٣٩

 

مرد ثابت قدم آنست که از جا نرود

ورچه سرگشته بود گرد زمین همچو فلک

همچو سیمرغ که از جا نبرد طوفانش

نی چو گنجشک که افتد ز دم باد تفک

بهره ئی از ملکت هست و نصیبی از دیو

[...]

ابن یمین
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱

 

ای دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک

حق نگه دار که من می‌روم، الله مَعَک

تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالمِ قدس

ذکرِ خیرِ تو بُوَد حاصلِ تسبیحِ مَلَک

در خلوصِ مَنَت ار هست شکی، تجربه کن

[...]

حافظ
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

گر بیابد شرف خدمت آن حور ملک

کی فرود آورد از کبر دگر سر به فلک

ماه از عارض تو منفعل و آب خجل

شد و دادند گواهی ز سما تا به سمک

پستهٔ شور زند با لب شیرین تو لاف

[...]

خیالی بخارایی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۹

 

زیروائی که بود گرم و به او نان تنک

مرهم سینه مجروح بود روز خنک

صحن ماهیچه پر قیمه اگر دست دهد

خرم آن جان گرانمایه که دریافت سبک

جان کند تازه کنون خربزه ابدالی

[...]

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۳۶

 

خاطرت هست چو برگ گل نسرین نازک

نکشم آه و شد اندر دل من جور تو لک

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۳۶

 

نان که چون خاطر یارست درین سفره تنک

ای عزیزان گرانمایه بنوشید سبک

گوشت را زود بدرید چو دل از دشمن

چو تنی خسته بدخواه کنیدش جک جک

شوربا را که بود گرم چو دلهای محب

[...]

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۵۳

 

برد دل از من سودا زده گیپا و کدک

گر چه با قلیه کباب است مرا حق نمک

به برنج و عسل و دنبه، برو آرد به هم

گر بود مال من بی سر و پا را، لک لک

ز تمنای کباب و هوس نان تنک

[...]

صوفی محمد هروی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۳ - در مدح و منقبت حضرت امیرالمؤمنین علی‌ابن ابی‌طالب علیه‌السلام

 

باز نوبت زن دی بر افق کاخ فلک

می‌زند نوبت من ادر که البرد هلک

باز لشگر کش برد از بغل قلهٔ کوه

می‌دواند به حدود از دمه چون دود برگ

باز از پرتو همسایگی شعلهٔ نار

[...]

محتشم کاشانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۳

 

ره نداد آه قدرم بر سر خوان تو ملک

کز نمکدان تو بر لب زنم انگشت نمک

رستخیزی که شود زیر و زبر کار جهان

چند رختم به سما باشد و بختم به سمک

می‌شدم دامن ترسابچه گیرم پی کام

[...]

نظیری نیشابوری
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۲۱ - در منقبت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه الصلوات والسلام

 

فصل آن شد که بی سیر جهان پیرفلک

پیش چشم از مه و خورشید گذارد عینک

هر طرف از پی آرامش سلطان بهار

افکند سبزهٔ نورسته ز مخمل دوشک

دامن کوه کشد ابر بهاران از آب

[...]

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۲۲ - تجدید مطلع

 

چون بلرزند ز بیعت چه زمین و چه فلک

گردد از ماه جدا نور و ز ماهی پولک

پیش پیش جلوی قدر تو زیبد ز فلک

شاطر مهر کشد خدنگ جهان گرد یدک

نیست مانندتری جز تو رسول الله را

[...]

جویای تبریزی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

ای که ریزی بدل ریشم از آن حقه نمک

حقه بازی ز دهان تو بیاموخت فلک

جلوه گر چون بخرامی تو بود ذکر ملک

بهر پاس تو زهر چشم یداللّه معک

یک طرف ریخته از بی گنهان خون و ز مکر

[...]

حکیم سبزواری
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۰ - نوحه جدید

 

گشت تا منزل قاسم به سر حجله خاک

جگر (صامت) افسرده ز غم شد صد چاک

در دل خاک شود زین غم عظمی چو هلاک

افکند زلزله در عالم ایجاد فلک

ز تو فریاد فلک داد و بیدا فلک

[...]

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode