گنجور

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - هم در مدح اتسز

 

شهریاری ، که بدو رایت دین منصورست

عالم علم و کرم از دل او معمورست

وطواط
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۶

 

تا مشقت ره طاعت نبرد هرگز گفت

که ز آمد شد خدمت عصبم رنجورست

چون چنان شد که به هر گام دوره بنشیند

گر به خدمت نرسد در دو جهان معذورست

همه جور من از این کهنه دو صندوق تهیست

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۷ - در شکایت و طلب احسان از مخدوم

 

ای خداوندی کز غایت احسان و سخا

ابر در جنب کفت باطل و دریا زورست

جود و بخل از کف تو هر دو مخنث شده‌اند

مگرش طبع سقنقور و دم کافورست

بنده را خدمت پیوستهٔ ده ساله مگیر

[...]

انوری
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

نسخه عشق تو بر رق دلم مسطورست

وصف روی توبگویم که مرا دستورست

گرنویسم پراز اسرار کتابی گردد

آنچه بر رق دل (من) مسطورست

همه آفاق بریدم بمثالی فرمان

[...]

سیف فرغانی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹

 

دلم از غصه هجران تو اندر شورست

ذوق جان دارد و خوش در طلب مسرورست

تو حبیبی و یقین با دل و جان نزدیکی

آن رقیبست که از جمله دلها دورست

عاشق تست، اگر خسرو، اگر شیرینست

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

من اگر توبه شکستم کرمش موفورست

پیش دریای کرم توبه من محصورست

جرم بخشیدن و الطاف نمودن کرمست

چه توان گفت؟ که این واعظ ما مغرورست

یا از یار جدا نیست، چه شاید گفتن؟

[...]

قاسم انوار
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۴

 

شکوه از گردش گردون ز بصیرت دورست

گوی چوگان قضا در حرکت مجبورست

ساخت هر زخم تو لب تشنه زخم دگرم

آب تیغ تو هم ای کان ملاحت شورست!

خصم بیجا به زبردستی خود می نازد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵

 

عشق هر چند که در پرده بود مشهورست

حسن هر چند که بی پرده بود مستورست

هر که از چاه زنخدان تو سالم گذرد

گر بود صاحب صد دیده روشن، کورست

بود از زخم زبان خار بیابان جنون

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode