گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

دلم از شمع رخت در تب و تابست امشب

کارم از نرگس مست تو خرابست امشب

تن رنجور من از دست دل و دیده چو شمع

گاه در آتش و گه بر سر آبست امشب

زحمت خویش ببر از سرم ای مردم چشم

[...]

کمال خجندی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸ - در طور خواجه

 

منم و میکده و مغبچه مست امشب

هر دم از مستی او داده دل از دست امشب

چون پری هر نفس از جلوه مستانه او

کرده چون اهل جنون نعره پیوست امشب

دست چون طره گهی بر ذقنت کرده دراز

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 
 
sunny dark_mode