گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳

 

نور چشمی و به مردم، نظری نیست تو را

آفتابی و به خاکم، گذری نیست، تو را

مردم از ناله زارم، همه با درد و ضرند

«لله الحمد» کزین درد سری نیست، تو را

صبح پیریم، اثر کرد و شبم، روز نشد

[...]

سلمان ساوجی
 
 
sunny dark_mode