گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۰

 

چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ

گردد از اشک من و خانه به هم تر کاغذ

وصف ضعف تن و رنگ رخ من خواست مژه

ساخت از موی قلم وز ورق زر کاغذ

با خود آورد دلم نامه شوقت ز ازل

[...]

جامی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

می نویسم سخن از آتش دل بر کاغذ

جای آنست اگر شعله زند در کاغذ

چون قلم سوختی از آتش دل نامه من

اگر از آب دو چشمم نشدی تر کاغذ

سخن لعل تو خواهیم که در زر گیریم

[...]

هلالی جغتایی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۰

 

نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ

چشم بندم که ز اشکم نشود تر کاغذ

حرف از زلف و رخ دوست نمودم انشا

قلمم دستهٔ گل گشت و معنبر کاغذ

مهر دل کردم و با رشتهٔ جان پیچیدم

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode