مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و یکم
از پی هر طلب تو عوضی از شاه است
همچو عطسه که پیش یرحمکالله است
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰
ای که جان و دل آگاه تو را همراه است
بی تو آگه نیم از خویش خدا آگاه است
مدت صحبت تو عمر گرانمایه ماست
آه ازین عمر گرانمایه که بس کوتاه است
غم تو از دل ما در همه دلها ره کرد
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲
نارسایی به هنر در همه جا همراه است
جامهٔ سرو ز موزونی او کوتاه است
قسمتم نیست که از بند غم آزاد شوم
رفت صد قافله و یوسف من در چاه است
هر که برخاست ز شوق تو، دگر ننشیند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
بند و زندان گرامی گهران از جاه است
یوسف ما به عزیزی چو رسد در چاه است
راستان از سخن خویش نگردند به تیغ
شمع تا کشته شدن با همه کس همراه است
هر قدر جامه او بر قد سروست دراز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۷
هر قدم سست کی از وادی ما آگاه است؟
دم شمشیر فنا جاده این راه است
لب بی آه به ماتمکده گردون نیست
این نه خط است به دور لب ساغر، آه است
گرچه ظاهر به سر زلف نمی پردازد
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵
زلف با قامت او، تا به کمر همراه است
هر کجا روز بلند است، شبش کوتاه است
بی وصیت دلم از خود نرود شام فراق
این چراغی ست که از رفتن خود آگاه است
من دیوانه چه سان بگذرم از وادی عشق
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳
شاه عادل به صف گیتی ظل الله است
دلش از پرتو الهام خدا آگاه است
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳
ایخوش آنعارف سالک که ز راه آگاهست
حاصل بندگیش دیدن روی شاه است
گرجهان بینی و بس فرق تو با حیوان چیست
چشم انسان همه بینای جمال الله است
سر کویت شده از خون شهیدان دریا
[...]