گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۸۰

 

مشرق سینه چاک است در خانه عشق

چشم بیدار بود روزن کاشانه عشق

صندل از بهر سر مردم بیدرد بود

چوب دارست علاج سر دیوانه عشق

عالمی حلقه صفت چشم براین دردارند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۸۱

 

آسمان کهنه سبویی است ز میخانه عشق

بحر یک قطره تلخی است زپیمانه عشق

مکن ازداغ شکایت که ازین روزنه ها

می رسد پرتو خورشید به کاشانه عشق

عقل با مهره گل نرددغا می بازد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۸۲

 

پای گستاخ منه بر در کاشانه عشق

سر منصور بود کنگره خانه عشق

حیف فرهاد که با آنهمه شیرین کاری

شد به خواب عدم از تلخی افسانه عشق

گر درآتش روی از خامیت آتش سوزد

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۴۹

 

سرفرازی طلب از همّت مردانهٔ عشق

داغ خورشید بود بر سر دیوانهٔ عشق

نیست جز سینهٔ تفسیدهٔ این سوخته دل

سرزمینی که در آن سوخته شد دانهٔ عشق

حزین لاهیجی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۹

 

قاسم ای خانه عقلم ز تو ویرانه عشق

خاطری داشتم آسوده ز افسانه عشق

ساختم سلسله خط تو دیوانه عشق

تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode