گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۰

 

مست من بی خبر از بزم چو در خانه شود

جان به همراهی آن نرگس مستانه شود

دشمن جان خودم پیش تو، ای تیرانداز

دوست نبود که بلا ببیند و بیگانه شود

در تو حیرانست نمی داند نظارگیت

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰۰

 

در سر زلف تو مجنون دل فرزانه شود

هرکه پیوست به این سلسله دیوانه شود

حسن را عشق ز آفات بلاگردانی است

شمع را دست حمایت پر پروانه شود

دل اطفال ز سنگ است گران تمکین تر

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

ز ازل، مرشدما خواست که فرزانه شود

آنقدر عقل کجا داشت که دیوانه شود

به مددکاری این بخت زبون در عرفات

کعبه سازی چو کنم، طرح صنمخانه شود

به خرابی نکشد آنچه ز حق شد آباد

[...]

طغرای مشهدی
 
 
sunny dark_mode