گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۷

 

عاقبت درد من خسته به پایان نرسید

سر سرگشته ام از وصل به سامان نرسید

پایمال شب هجران شده چون مور ضعیف

شمّه ای قصه ی دردم به سلیمان نرسید

دردم از حد شد و جز ناله ندارم همدم

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۸

 

دل به درد آمد و از دوست به درمان نرسید

عهد بشکست دلارام و به پیمان نرسید

جان رسیدم به لب ای نور دو چشمم دانی

عمر بگذشت و شب هجر به پایان نرسید

گشته پامال فراق رخ یارم چه کنم

[...]

جهان ملک خاتون
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

تا نخست از طرف عشق تو فرمان نرسید

شرح حال دل موری به سلیمان نرسید

تا نشد راهبر تشنه لبان رحمت تو

قدم خضر به سرچشمهٔ حیوان نرسید

ما و اندیشهٔ دردت که مریض غم عشق

[...]

خیالی بخارایی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

دل من بی جگری کرد و بجانان نرسید

درد هجران من از درد بدرمان نرسید

سالها در ره مقصود بسر میرفتیم

عمرم آخر شد و این راه بپایان نرسید

غرقه بحر تحیر دل من با لب خشک

[...]

کوهی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

دل به درد آمد و این درد به درمان نرسید

سر درین کار شد و کار به سامان نرسید

آن جفا پیشه، که بر ناله من رحم نکرد

کافری بود، به فریاد مسلمان نرسید

کس بر آن شه خوبان غم من عرض نکرد

[...]

هلالی جغتایی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۶

 

کار رسوایی ما حیف به پایان نرسید

نارسا طالع چاکی که به دامان نرسید

دل بر آن شبنم لب تشنه مرا می سوزد

که به سرچشمهٔ خورشید درخشان نرسید

تا به پای علم دار نیاوردش عشق

[...]

حزین لاهیجی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

یار نامد به سرم تا به لبم جان نرسید

بهتر آن بود که این درد به درمان نرسید

یک قدم نیست فزون مرحله عشق و عجب

راه چندانکه بریدیم به پایان نرسید

ترک من تاختن از اصل نداند که به صید

[...]

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode