×
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱
آن پری چهره که ما را نگران میدارد
چشم با ما و نظر، با دگران میدارد
زیر لب میدهم وعده، که کامت بدهم
غالب آن است که ما را به زبان، میدارد
دوش گفتم که غمت، جان مرا داد به باد
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۶
مهر رویش نه چنانم نگران میدارد
دایمم خون دل از دیده روان میدارد
این چنین کشتهٔ شمشیر فراقش که منم
که امیدی به من خسته روان میدارد
چون پری کز نظر خلق نهان باشد یار
[...]