گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸۲

 

چهره ات شمع فروزان شده را می ماند

کاکلت دود پریشان شده را می ماند

در تماشای تو هر قطره خون در تن من

دیده بسمل حیران شده را می ماند

خط سبزی که برون آمده زان تنگ دهن

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode