گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

مدتی شد که درین شهر گرفتار توایم

پای بند گره طره طرار توایم

کار ما را مکن آشفته و مفکن در پای

که پریشان سر زلف سیه کار توایم

طرب افزای مقیمان درت زاری ماست

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
sunny dark_mode