گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶

 

نیست بازار جهانرا به از این سودایی

که دهی جان پی هم صحبتی دانایی

دوش پروانه چنین گفت به پیرامن شمع

سوزم اندر طلب صحبت روشن رایی

بایدت خون جگر خورد بیاد لب یار

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۲

 

چشم مستت همه مردم کشد از بی‌باکی

ای عجب مست که دیده است بدین چالاکی

خو از آن کرد دلم با غم عشقت که ندید

عشرتی در دو جهان خوش‌تر از این غمناکی

نه همین تیرگی از بخت من‌ آموخته شام

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵

 

نتوان گفت رخت را قمر آری آری

که تو هستی ز قمر خوبتر آری آری

بهم آویخته زلفین سیاهت نی نی

زنگیان ریخته بر یکدیگر آری آری

جلوه‌ات از در دو دیوار پدیدار اما

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۳

 

گفت دانا پدری با پسر از آگاهی

آن بیابی که برای دگران میخواهی

راست رو باش چو ماهی که خوری آب زلال

نه چو خرچنگ خوری آب گل از کجراهی

آخر کار اگر چاره نباشد جز مرک

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱

 

غنچه را نیست جز این علت خونین جگری

که کند پردهٔ آن پاره نسیم سحری

ایکه از عیب کسان پرده دری در خود بین

آن چه عیب است که باشد بتر از پرده‌دری

گر زنی لاف هنر عیب کسان کمتر جوی

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۷۷ - تاریخ رحلت پیر روشن ضمیر شمس فلک آگاهی هادی

 

آه کز رحلت ناصر علی آن لمعهٔ نور

روز اخوان صفا گشت چو شام دیجور

زیست عمری همه با یاد خدا ذکر علی

رفت و شد با علی و‌ آل‌گرامی محشور

بخدا غیر علی هیچ نبودش مقصود

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۸۵ - تاریخ اتمام مسجد جامع چالوس

 

شکر کز لطف خدای احد بنده نواز

این بنا روی به انجام نهاد از آغاز

مسجد جامعی از پاکدلان شد تاسیس

که بیارند نیاز و بگذارند نماز

کرد بس همت خود صرف در اینطرفه بنا

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۱۰۶ - در تعریف سخن و اهل سخن

 

از سخن اهل سخن کار مسیحا کردند

بس دل مرده کزین معجزه احیا کردند

از طبیبان بدن علت تن شد زایل

وین طبیبان مرض روح مداوا کردند

تا بفکر تو رسانند سخن‌های دقیق

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۱۱۲ - اندرز در جلوگیری از انتحار

 

بسکه کاهیده ز بار غم و اندوه تنم

خود چو در آینه بینم نشناسم که منم

دوش با خویشتنم بود همی گفت و شنود

که عجب بی‌خبر از کیفیت خویشتنم

گاه گفتم بجهان‌ آمدنم بهرچه بود

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷ - قطعه

 

چند گوئی کنم انفاق اگر یابم مال

ای سخی طبع که دستت تهی از مال بود

مال اگر یافتی و دادی و ممسک نشدی

باز بیمالی و حال تو همین حال بود

ور ندادی نبری سود بجز وزرو و بال

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - قطعه

 

راستی آنچه تصور رود از بهر بشر

هیچ ز اخلاق نکو نیست بعالم بهتر

فی‌المثل همچو درختیست وجود من و تو

ثمرش مهر و وفا و ادب و علم و هنر

آنشجر زین ثمر ار بارور آید ریبر

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲ - قطعه

 

خون که افسرد چه نفعش ز عناب رسد

تشنه چو نمرد چه حاصل که بدو آبرسد

موقعیت مده از دست که سودی ندهد

نوش دارو که پس از مرک بسهراب رسد

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۵

 

صافی از آینه‌ آموز و بهرحال بساز

تا همه خلق جهان خویش بتو بنمایند

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۷

 

مکن از بی‌هنری عیب من دلشده را

عشق نگذاشت که تا من هنری‌ آموزم

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۸

 

گر من از جام می مست و خرابم نه عجب

خانهٔ مور ز یک قطرهٔ باران دریاست

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode