گنجور

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۲

 

ساقیا ساغرِ دوشینه نَبُرد از هوشم

باده پیش آر که مخمور در شراب دوشم

گر چنین جلوه نماید رخِ گندم‌وَشِ یار

حاصلِ دنیی و عقبی به جویی نفروشم

اینچنینم که سر زلف تویی سامان کرد

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۳

 

دفتر دانش ما اشگروان پاک بشست

خیز تا از خط جانانه سودای طلبیم

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۷

 

در ره بادیه کردیم سراغی تو بسی

واقف از کعبۀ کوی تو ندیدیم کسی

دست بردامن زاهد زدنم عیب مکن

غرقه در بحر زند چنگ بهر خار و خسی

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۹

 

آنقدر مهلتم از هجرده ایجان که بدل

نقشی از صورت زیبای تو تصویر کنم

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۳

 

آه از آنروز که در دشت بلا غوغا بود

شورش روز قیامت بجهان برپا بود

خصم چوندایره گرد حرم شاه شهید

در دل دایره چون نقطه پابرجا بود

عرصه دشت چو دیبای منقش از خون

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۴

 

بازم از این واقعۀ دشت بلا یاد آمد

خرمن صبر و ثباتم همه بر باد آمد

در شگفتم ز چه در هم نشد اجزای وجود

زان همه ضعف که بر علّت ایجاد آمد

آه از آندم که شه دین بهزاران تشویش

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵

 

ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور

بی تو عالم همه ماتم‌گده تا نفخهٔ صور

خاک‌بیزان به سر اندر سر نعش تو بنات

اشگریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور

ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۸ - زبانحال از قول حضرت ابی عبدالله در قتلگاه است

 

تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم

با وجودش ز من آواز نیاید که منم

پیرهن گو همه پر باش ز پیکان بلا

که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم

باش یکدم که کنم پیرهن شوق قبا

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۳ - زبان حال از قول جناب سکینه علیها سلام بذوالجناح

 

ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته‌ای

مگر اینگونه که ماتی توشه انداخته‌ای

ای همایون فرس پادشه سدره مقام

که چراگاه بهشت است ترا جای خرام

نه رکابی ز تو برجاست نه زین و نه لگام

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۴ - از قول حضرت سکینه سلام الله علیها با ذو الجناح

 

لیک پیِ اسب چرا بی‌رخ شاه آمده‌ای

پیل بودی تو چرا مات ز راه آمده‌ای

برگ‌برگشته و تن‌خسته و بگسسته‌لگام

هوش خود باخته با حال تباه آمده‌ای

ای فرس قافله‌سالار تو کشتند مگر

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۵ - آمدن اهل‌بیت به مصرع شهدا و زبان حال از قول جناب زینب به حضرت سیدالشهداء

 

چون گرفتند ره کوی شهادت در پیش

زمرۀ خیل اسیران به هزاران تشویش

هر یکی نعش شهیدی به بر آورد چو جان

کرد با همدم خود شرح پریشانی خویش

زان میان زینب دل‌سوخته با ناله و زار

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۷ - ایضا فی المدیحه

 

چه سرودیست که اینمرغ خوش الحان آورد

مژده باد بهاری بگلستان آورد

گو بمرغان زطرب نغمه داود کشید

بچمن باد صبا تخت سلیمان آورد

دلبرم با لب پرخنده ببالین آمد

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۶

 

هر زمانم که رسد جان به لب از تنگی دل

چون کنم باد دهانت همه از یاد رود

نیر تبریزی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode