میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵
آنکه از پرسش یار است حجابآلوده
گوید از قهر سخنهای عتابآلوده
میرود تند و خبر میدهد از وعده غیر
هر طرف دیدن و رفتار شتابآلوده
بهر خاطر خوشی دشمن و خرسندی من
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶
زاهدا، به ز تو آن رند شرابآلوده
که بود از گنه خویش، حجابآلوده
میبرد راه به خمخانه عرفان، رندی
که بود مست و نباشد به شرابآلوده
ای خوش آن مستی و بیباکی و دردآشامی
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰
کاروان رفته و تنها من بیدل مانده
بیخداوند سگی در ته منزل مانده
یار آهنگ سفر کرده و نالاننالان
دل چاکم چو جرس در پی محمل مانده
گر به دنباله محمل نروم، معذورم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴
خواست گوید سخنی، دید زمانی در پی
تا ببیند که نباشد نگرانی در پی
شوق بنگر، که به پیش آیمت آنگه که بود
برسر راه تو خلقیّ و جهانی در پی
آن شکارم که به حسرت روم و روی امید
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲
میرسی قاصد و دل را به تپیدن داری
باز گویا خبر نامه دریدن داری
چون کند غیر سخن، بهر فریب دل من
رو بگردانی و خود را به شنیدن داری
آشکارا طلبی باده و نتوان پرسید
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۳
دی شدی مست می ناب و خرابم کردی
داغ بر دست نهادیّ و کبابم کردی
ناصح از من بگذر دیگر و بگذار مرا
چه شدم، این همه کز پند عذابم کردی؟
چون در خانه غارتزده چشمم باز است
[...]
میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح ابراهیم میرزا
حسرتی نیست جز این در دلم از ناز و نعیم
که به پای تو نهم روی و کنم جان تسلیم
تا به کی در حرم کعبهٔ وصلت باشند
دیگران محرم و محروم من از طوف حریم
گرچه دورم ز حریم تو، خدا میداند
[...]
میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح بهروز محمّد
نو بهار است و جهان حلّهٔ خضرا دارد
باد خاصیّت انفاس مسیحا دارد
میدهد یاد ز محشر، که مسیحای هوا
باز اموات چمن را سر احیا دارد
خاک از خلق جهان هرچه نهان در دل داشت
[...]
میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح ابراهیم میرزا
از کجا میرسی ای پیک صبا کز پی هم
خیر مقدم کنی آویزهٔ گوش عالم
دم جانبخش تو در وادی روحافزایی
با مسیحاست قدم بر قدم و دم بر دم
از تو در جلوهگری شهپر طاوس بهشت
[...]
میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح اکبرشاه
آنچنان گرم شد از تاب هوا، آب روان
که پر از آبله، مانند صدف شد سرطان
همچو دود دل عشّاق، شرربار شود
ابر امروز اگر آب برد از عمّان
گل رخسار بتان را عرقآلود ببین
[...]
میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح صدر دیوان نجف
للّهالحمد که دارم به کف از بحر شرف
دُرّ یکتایی، کان را دو جهان صدف
عقل حادی عشر، استاد زمان صدرالدّین
صدر دیوان نجف، هم خلف شاه نجف
در بنیفاطمه،ذات تو مُهر شرف است
[...]
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۳
بیقرار است دل اندر بدن کشته عشق
دیگر از یار ندانم چه تمنا دارد
امتحان نام نهد دل، ستمی کز تو کشد
خویش را چند به این حیله شکیبا دارد؟
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۵
پیش ازین، گریهام از جور وجفا بود (و) کنون
یاد آن جور و جفا میکنم و میگریم
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۶
صلح با چشم تو کردم به نگاهی، که دگر
نبرم نام دل و دعوی ایمان نکنم
میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰
میل داری که بمیرند جهانی به هوس
غرضی هست که بر تربت ما میگذری