گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷

 

پیش از این سرزنش از خلق مرا بود که تو

بهر دنیا امرا و وزرا می بینی

اهلی امروز که از صحبت این طایفه ات

حاصل دینی و دین نیست کرا می بینی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۸

 

دولت و محنت عالم گذران است همه

گر بدولت برسی محنت درویش مجوی

کامیاب از دو جهان گر کندت بخت بلند

کام دلها طلب و کام دم خویش مجوی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۲۰ - تاریخ تکیه عافیت

 

شکر کز همت فرخنده به توفیق اله

عاقبت خانه اهل نظر این منزل شد

تکیه عافیتش نام و حساب تاریخ

منزل عافیت و مسکن اهل دل شد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۴۵ - تاریخ وفات فخرالدین عادل

 

فخر دین عادل بیمثل که در حفظ کلام

ختم گردید بر آو آیت فرخ فالی

نظم او سحر مبین است خصوصا تاریخ

کز همه فضل نبودی دل پاکش خالی

وقت تاریخ وفاتش شد از آن گفت خرد

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۴ - ایاز

 

گر انا الحق ندهم دست چرا ایدل و جان

وادی ایمن و منصورت از آن داد نشان

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۷ - اگهی

 

در سر میدان جانبازان خود بهر خدای

تا مه نو گوی و چوگان بشکند ناگه در آی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۱۶ - بها

 

گرچه در دل سر جنگست بتان را همه دم

در دل ما سر صلحست و صفا بر سر هم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۳۹ - شاه ملا

 

خاکروبان درت را هوس کعبه خطاست

گر دل بیسر و پاییم کند میل رواست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۴۸ - عبدالله

 

نه که بیخون جگر راحت دل دیده نیافت

تا دلم خار نخورد آبله پا نشکافت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۰ - غنی

 

یکدم آسوده ز کشتن دل قصاب نبود

تیغ خونریز دل سخت ترا خواب نبود

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۳ - مقصود

 

اهلی از گفتن و ناگفتن غم پا بگل است

بیزبان فهم شود قصه اش آخر دو دلست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

دل کریم توام در دل افکند این ظن

که بارد از کرمت بر سرم در شهوار

شود امید مرا هم دل تو حاجت بخش

که پاشیم گهر القصه بر سر و دینار

مبین درین که رهی بر ستوده خود راز انک

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۳ - دایره مرکب مدور

 

که بحر فضل باقبال او گشود انهار

نه غم رواست بعهدش نه هم که شد بسته

دهان حادثه و پوست کنده از غدار

روی علم و هنر از آب مروت شسته

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۳ - دایره مرکب مدور

 

نوبهارست و گل آتش زده در هر خاری

لاله را چشم چهار از پی گلرخساری

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸

 

خار خاری که بجان ریشه زد از عشق گلی

کی بقطع نظری از هوش وی برهی

صدره از وی ببری سر زند از دل دگرت

تارگ و ریشه اش از جان نکنی کی برهی

اهلی شیرازی
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode