جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱ - در عزیمت خامس آل عبا (ع)
ملک باد بگفت اذن ده ای لجه جود
تا بر انداز مشان نام زاقلیم وجود
خود شوند ارهمه چون طایفه عاد و ثمود
از دمی بر گسلانم من از آنجمله عقود
افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - آیینه آفتاب
ای دل گمشده باز آی که آمد به شهود
آنچه مقصود تو از دایره هستی بود
ای دل از پرده برون آی، که از پرده غیب
شاهد بزم ازل آمده، در ملک وجود
مرکز دایره ملک وجود، آن که بود
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده
به تکلم لب چون لعل، ز هم باز نمود
کرد با مادر غمدیده چنین گفت و شنود
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۳ - در مدح حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
یار شد یار دگر یار چو بخت مسعود
به غنیمت بشمار این دو سه روز معدود
لاتکن قط علی نعمت رب لکنود
ساز چون سوسن آزاد هلاساز درود
صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۲ - فیالموعظه
سر به زانوی غمت چند پی بود و نبود
چون بود تو نابود از این بود چه سود
گیرم اندر همه عمر آنچه نبودت همه بود
باید این گونه به سر برد در اقلیم وجود
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۵ - در بیان اذان گفتن بلال
یکی از لشگر بیدین یزید مردود
اینچنین کرد ندا سوی زن و مرد یهود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۸ - در اسامی خمسه مسترقه بپارسی
«پنج دزدیده » که در آخر ماه آبان
موبد پارسی اندرین هر سال فزود
نامشان را چو ز استاد بپرسیدم گفت
آفرین، فرخ، فیروز، دگر راست، درود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۹ - نامهای پنج دزدیده در اوستا
در اوستا بود آن روز نخسین «اهنود»
دوم از پنجه دزدیده همی دان «اشتود»
باز «اسپنتمد» آنگاه «وهو خشتو» دان
هشتویش است و «اورداد» بر او گاه فزود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴
هر زمان از بر ابر سیه و سینه دود
شعله ها شد به هوا سرخ و سیه زرد و کبود
تیره شد یکسره گیتی ز فراز و ز فرود
غرش رعد بگوش آمد و آوای سرود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
شد چو زیبق بدل بوته که بعد از دم و دود
شعله زرد و کبودش شده بر چرخ کبود
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۰ - خرابات فرنگ
دوش رفتم به تماشای خرابات فرنگ
شوخ گفتاری رندی دلم از دست ربود
گفت این نیست کلیسا که بیابی در وی
صحبت دخترک زهره وش و نای و سرود
این خرابات فرنگ است و ز تأثیر میش
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الفضل العباس سلام الله علیه » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی الفضل العباس سلام الله علیه
شاه اخوان صفا رفت ز اقلیم وجود
با تن خون آلود
ملکالشعرا بهار » مسمطات » پند سعدی
پادشاها ز ستبداد چه داری مقصود
که از این کار جز ادبار نگردد مشهود
جودکن در ره مشروطه که گردی مسجود
«شرف مرد به جود است و کرامت به سجود»
ملکالشعرا بهار » مسمطات » پند سعدی
«هر که این هر دو ندارد عدمش به ز وجود»
«خاک مصر است ولی بر سر فرعون و جنود»
« که همی تافت بر آرامگه عاد و ثمود»
« گرت ایمان درست است به روز موعود»
« که محالست درین مرحله امکان خلود»
[...]
میرزاده عشقی » نمایشنامه » کفن سیاه » بخش ۳ - در گورستان
من در این فکرت و هی باد افزود
گوشم از خاک «مه آباد» آلود