×
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۸
آتش عشق همان دم که بر افروخته اند
اولا عود دل سوختگان سوخته اند
خلعت شاهی عشقست به هر کس ندهند
این قبائیست که بر قامت ما دوخته اند
طالب ار می طلبد علم لدنی از ما
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مرثیه حضرت مخدوم نورا [نورالدین عبدالرحمن جامی]
عشقبازان ز غم آتش به دل افروخته اند
جان گدازان هم ازین آتش دل سوخته اند
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵
گرچه در پای تو ای شمع بسی سوختهاند
همه این سوختگیها ز من آموختهاند
عاشقان از غم خال تو چو موران حریص
در درون خرمنی از تخم غم اندوختهاند
آتش آه من سوخته دل سهل مبین
[...]
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷
این صفا حسن و محبت ز هم اندوخته اند
این دو شمع اند که از یکدگر افروخته اند
عشوه و ناز و تغافل که تراود از تو
شیوه ها را همه گویی ز هم آموخته اند
ما فرو رفته به بحر غم بی پایانیم
[...]