×
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵
هر جفایی که کند روی تو نیکو باشد
خاصّه وقتی که خطت بر طرف او باشد
گر به چینِ شکن زلف تو از خوش نفسی
دم دعوی بزند مشک سیه رو باشد
در لطافت به دهان تو کند نسبت خویش
[...]
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دلآزار
کس چرا اینهمه سنگین دل و بدخو باشد؟
جان من ، این روشی نیست که نیکو باشد
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۳
نگذرد فتنه ز راهی که پی او باشد
از برای چه کسی این همه بدخو باشد
مار هرچند ضعیف است، نه آخر مار است؟
ایمن از زلف مشو گر همه یک مو باشد
برهمن را ز پرستیدن بت منع مکن
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵۵
هرکه را چشم بر آن گوشه ابرو باشد
دلش آویخته پیوسته به یک مو باشد
نکشد دل به تماشای خیابان بهشت
هرکه را در نظر آن قامت دلجو باشد
خط آن پشت لب از چهره خوشاینده ترست
[...]