گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰۸

 

حسن را حلقه خط مانع رفتن نشود

نور خورشید، نظربند ز روزن نشود

نبرد خنده ظاهر ز دل تنگ ملال

غنچه را دل تهی از خون به شکفتن نشود

باد دستان ز گرانباری زر آزادند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰۹

 

به سخن دعوی بی اصل مبرهن نشود

حرف کج راست به زور رگ گردن نشود

می توان دید ز صد پرده دل روشن را

این چراغی است که پوشیده به دامن نشود

نشود رهزن روشن گهران نقش و نگار

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode