×
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۹
آنچه دی کرد به من آن پسر سر گرغر
اندر آفاق ندیدم که یکی لمتر کرد
گفتمش پوتی و لوتی کنی امروز مرا
دست بر سر زد و پس پای سبک در سر کرد
دست در گردنم آورد پس او از سر لطف
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴
ماه من دوش سر از جیب ملاحت بر کرد
روز روشن ز حیا چادر شب بر سر کرد
اندکی گل برخ خوب نگارم مانست
صبحدم باد صبا دامن او پر زر کرد
نتوانم که برآرم نفسی بی لب دوست
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹
ای که زینت طلبی جسم ترا لاغر کرد
زینت این بس که بهر ژنده توانی سرکرد
شمع سان هرکه شبی بخت چراغش برکرد
تا سحر خاک کدورت ز جهان بر سر کرد
داشت دل را بشنیدن ز کدورت ها پاک
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷
این ملک زاده ات اجرای مرا آجر کرد
وجه حلوای مرا پور تو ملا خور کرد
کیسه از زر تهی و دامنم از خون پر کرد
بسکه هر روز طلبکار بمن قرقر کرد