گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷

 

روی زرینم از اندیشه سیمین بر او

چه کنم دیده اگر باز نبینم بر او

روی او تازه گل پر بر و رخسار مرا

نکند تازه مگر تازه گل پر بر او

به لب و بر همه با حور و پری باشم اگر

[...]

ادیب صابر
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۳

 

خنک آن جان که رود مست و خرامان بر او

برهد از خر تن در سفر مصدر او

خلع نعلین کند وز خود و دنیا بجهد

همچو موسی قدم صدق زند بر در او

همچو جرجیس شود کشته عشقش صد بار

[...]

مولانا
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰۵

 

هر که چون شبنم گل پاک بود گوهر او

چمن آرا کند از دامن گل بستر او

چشم بد دور ز مژگان سبکدست تو باد!

که به خون دو جهان سرخ نشتر او

هر که را برق نگاه تو کند خاکستر

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۵۰۰

 

سرونازی که منم محو رخ انور او

هاله مه شود آغوش ز سیمین بر او

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۰

 

چه کنم با صف مژگان بلا پرور او

رگ جان می زند از خیره سری نشتر او

هر که سوزد زحسد سینهٔ کین آور او

گل کند آتش نمرود ز خاکستر او

بر زمین چون گل مهتاب فتد نقش پی اش

[...]

جویای تبریزی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - وله

 

گرچه عید آمده نیکوی و بنازم سر او

رفتن روزه نکوتر که خدا یاور او

چند بینیم رود زاهد و هر زهد فروش

همچو دستار زده حلقه بگرد سراو

چند یابیم چمد شیخ وگروهی بریا

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱ - در عزیمت خامس آل عبا (ع)

 

در یمینش بگلو بوسه زنان خواهر او

در یسارش بسم اسب رخ دختر او

در جنوبش بفغان عصمت جان پرور او

در شمالش به جزع عترت بی یاور او

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۲ - ورود سر مبارک آنحضرت بر دیر راهب

 

گفت یا رب بحق عیسی و جاه و فر او

هم به تهمت زده مریم که بود مادر او

که سخن گوید از این سر لب جان پرور او

تا بدانم که چه آورده جهان برسر او

جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۷ - معجزه حضرت موسی بن جعفر (ع)

 

آب گردید ز صدمه بدن لاغر او

گشت کاهنده به زندان بلا پیکر او

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode