×
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حالِ هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
مردم دیده ز لطفِ رخِ او در رخِ او
عکس خود دید، گمان برد که مشکین خالیست
میچکد شیر هنوز از لبِ همچون شکرش
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵ - ایضا له
در دلم تیرگی از فرقت مشکینخالیست
که ازو هر نفسم آمده مشکل خالیست
مرغ دل کش نبود بال به سوی تو پرد
چه عجب از غم این دلشده فارغ بالیست
دود اندوه ملامت دل پر خون مرا
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴
بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالیست
شب چنین، روز چنان، آه! چه مشکل حالیست!
هرگزت نیست بر احوال غریبان رحمی
ما غریبیم و تو بی رحم، غریب احوالیست!
گر فتد مردم چشمم برخت، روی مپوش
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳
نه دمکراسی داشته و نه سوسیالیست
دو گروهند ولی مقصدشان بس عالیست