گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱

 

این حریفان که گهی زاهد و گه اوباشند

از پی وسعت روزی، نخود هرآشند

رفته دندان و، پی نقش و نگارند هنوز

گویی این طفل مزاجان صدف نقاشند

جمله بینا به عیوب هم و، کور از هنرند

[...]

واعظ قزوینی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۲

 

تن‌پرستان‌که به این آب و نمک عیاشند

بی‌تکلف همه بالیدن نان و آشند

سر و گردن همه در دور شکم رفته فرو

پر و خالی و سبک‌مغزتر از خشخاشند

ربط جمعیتشان وقف تغافل ز هم است

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode