گنجور

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

هم چو شاهین به هوس بال و پری بگشادم

در سر سیر و تماشا سر خود بنهادم

ز آشیان شهپر سیاره کشی کردم راست

یک نظر جلوه کنان بر سر چرخ استادم

پس آینه چو طوطی به شکر بالیدم

[...]

وفایی مهابادی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

گر هوای سر کوی تو دهد بر بادم

به حقیقت کند از بند هوا آزادم

جلوۀ روی قو از طور دلم برده قرار

کز زمین می رسد اینک به فلک فریادم

سینه ام نالۀ جانسوز چه بنیاد کند

[...]

غروی اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

تا بدام تو من ای جان جهان افتادم

کرد عشق تو ز قید دو جهان آزادم

هر قدر درس که‌ام وخته بود استادم

الف قامت رعنای تو برد از یادم

تا چو طوطی همه جا شرح دهم قند لبت

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode