گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸

 

منم این بی تو که پروای تماشا دارم

کافرم گر دل باغ و سر صحرا دارم

بر گلستان گذرم بی تو و شرمم ناید

در ریاحین نگرم بی تو و یارا دارم

که نه بر ناله مرغان چمن شیفته‌ام

[...]

سعدی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲

 

مدتی شد که من از عشق تو سودا دارم

غم و اندوه تو را در دل و جان جا دارم

یوسف مصر ملاحت شدی ای جان عزیز

ور نه من با تو چرا مهر زلیخا دارم

گوئیم دست بدار از خود و در ما پیوند

[...]

سیف فرغانی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

دیده پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم

دیدن کعبه بدین دیده تمنا دارم

راویه چشم تر و زاد غم و راحله شوق

بهر این ره همه اسباب مهیا دارم

خار پایم شده خاک وطن ای کاش کند

[...]

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۲۵

 

طمع بوسه از آن لعل شکر خا دارم

خیر از خانه در بسته تمنا دارم

چون قدح چشم به احسان صراحی است مرا

روزی خود طمع از عالم بالا دارم

چه کند با جگر سوخته چندین خار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۲۶

 

قطره بی سرو پایم دل دریا دارم

ذره خاکم و پیشانی صحرا دارم

نیست از سیل گرانسنگ حوادث خطرم

خانه در کوچه گمنامی عنقا دارم

همچو شبنم چه به مجموعه گل دل بندم؟

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵

 

همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم

روشناس غم عشقم، همه‌جا جا دارم

غیرتم با تو چنان است که شبها به خیال

جنگ پهلوی تو با صورت دیبا دارم

از پی نقش پی ناقه نیم سرگردان

[...]

قدسی مشهدی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱

 

دهنش هیچ و از آن بوسه تمنا دارم

جای خنده است کز او خواهش بیجا دارم

با خیال رخ لعل لب و زلفش عمریست

خون بدل شور بسر سلسله برپا دارم

فارغ ز سبحه و زنارم و از مسجد و دیر

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode