گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷۳

 

صبح در خواب عدم بود که بیدار شدیم

شب سیه مست فنا بود که هشیار شدیم

پای ما نقطه صفت در گرو دامن بود

به تماشای تو سرگشته چو پرگار شدیم

به شکار آمده بودیم ز معموره قدس

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۱

 

تا به سودای تو از خانه به بازار شدیم

هر کجا درد و غمی بود خریدار شدیم

در پی نفس و هوا بیهوده گردی کردیم

این زمان در پی آن یار وفادار شدیم

بلبل ما به دل بیضه تمنای تو داشت

[...]

سیدای نسفی
 
 
sunny dark_mode