گنجور

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷

 

« نه به استر بر سوارم نه چو اشتر زیر بارم

نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم

غم موجود و پریشانی معدوم ندارم

نفسی می‌زنم آسوده و عمری می‌گذارم »

سعدی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

تو مسیح و یافت پرسش ز تو جان ناتوانم

زفراق مرده بودم، نفس تو داد جانم

شیخ بهایی
 
 
sunny dark_mode